«کافه»ها یکی از وجوه دنیای مدرن محسوب میشوند که امروزه با عناوین و کارکردهای مختلفی مانند کافه کتاب، کافه هنر، کافه بازی و… در سطوح شهر به ویژه بخشهای مرکزی خودنمایی میکنند و با ساختار فیزیکی خاص و دکوراسیون متنوع به یکی از فضاهای مورد علاقه جوانان برای تفریح تبدیل شدهاند. حتی پیمایش سال ۹۷ با عنوان «سنجش ذائقه کافه نشینان تهرانی» بیانگر این است که بیش از ۵۰ درصد پاسخگویان، برای تفریح به کافه میروند.
به گزارش ایسنا، در سال ۹۷ پیمایشی تحت عنوان «سنجش ذائقه کافه نشینان تهرانی»، توسط محمد آقاسی- مدیر علمی پیمایش سنجش ذائقه کافه نشینان تهرانی – انجام شد که نشان داد ۵۰.۳ درصد پاسخگویان برای تفریح، ۴۳.۴ درصد برای خوردن نوشیدنی یا قهوه، ۳۹.۵ درصد برای وقت گذراندن، ۳۱.۸ درصد برای قرار ملاقات، ۲۸.۷ درصد برای خوردن غذا، ۱۸.۷ درصد برای دور شدن از جامعه و آرامش فکری، ۱۰ درصد برای منتظر کسی بودن و ۸.۲ درصد برای دیدن آدمهای جدید و تنوع به کافهها میروند که البته در این پیمایش پاسخگو میتوانست سه گزینه را انتخاب کند.
همچنین طبق این پیمایش ۵۲.۵ درصد پاسخگویان بستنی و شیک، ۴۴.۱ درصد چای و دمنوش، ۳۷ درصد وعده غذایی، ۲۱.۶ درصد قهوه و نوشیدنی، ۷.۶ درصد چیزی که اسم خارجی داشته باشد و ۲.۹ درصد کیک در کافه میخورند.
در این رابطه احمد بخارایی- جامعهشناس – در گفتوگو با ایسنا میگوید: کافه و کافهنشینی در ظاهر و به یک اعتبار امر جدیدی نیست و در راستای حضور در قهوهخانهها شکل گرفته است. حضور در کافهها جزو فرهنگ ایرانیان است که به نحوی گعدههای بیرون از خانه داشته باشند اما بهطور کلی از نگاه صوری و غیرکارشناسانه کافهگردی و کافهنشینی امری عادی است، حال آنکه نگاه کارشناسانه به موضوع کافه دیدگاه متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه هر پدیدهای از جمله قهوهخانهگردی در گذشته و کافهگردی در امروز دارای نقاط مثبت و منفی است،اظهار میکند: در گذشته که قهوهخانهها مرسوم بودند افراد تنها در چنین فضایی دور یکدیگر جمع میشدند و به اصطلاح برای افراد بدآموزی بگونهای از یکدیگر الگوهای نامناسبی دریافت کنند، وجود نداشت. در واقع قهوهخانه نوعی همسویی در الگوهای رفتاری بود و آن چیزی که قهوهخانهها را برجسته میکرد آن بود که مردان برای اوقات فراغت و زنگ تفریح خود در این مکانها حاضر میشدند اما رفته رفته و با گذر زمان ساختار قهوهخانهها به فضایی مانند کافه و کافیشاپ تغییر یافته است. با این تفاوت که دختران نیز میتوانند با امنیت خاطر بیشتری در آن حضور یابند. در واقع آن چیزی که تغییر یافته این است که کافه و کافهگردی به نوعی سبک زندگی جدید و مدرن و با تلفیق سلیقههای جدید و نوین رواج یافته است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: زمانی که از واژه سلیقههای مدرن یاد میشود، نگاهها به جامعه دخترانی معطوف میشود که میخواهند به نحوی از پوسته اسارتبار گذشته رهایی یابند زیرا زمانی که دختران قصد قرار ملاقات با شخصی را دارند راحتتر میتوانند از خانواده برای حضور در این مکان کسب اجازه کنند تا اینکه بخواهند در فضایی مانند پارک قرار ملاقات بگذارند.
بخارایی میگوید: براساس پیمایش سنجش ذائقه کافه نشینان تهرانی حدود ۳۲ درصد برای داشتن قرار به کافهها میروند. به نظر بیشتر این قرارها و ملاقاتها توسط جوانان اتفاق میافتد. در واقع این موضوع بیانگر آن است که فضای کافهها برای قرار ملاقات قشر جوان بسیار مناسب است و فضاهای دیگر برای چنین قرارهایی با حصار و محدودیت اجتماعی همراه است. همین امر افراد را به سمت کافهها سوق میدهد. حال آنکه در دوران گذشته افراد میتوانستند در هر فضایی قرار ملاقات بگذارند. لذا میتوان گفت دافعه اجتماعی موجود در جامعه باعث شده افراد به فضاهایی مانند کافهها بیشتر جذب شوند.
وی با بیان اینکه طبق این پیمایش حدود ۴۵ درصد افراد برای نوشیدن چای و ۲۰ درصد برای نوشیدن قهوه به کافهها میروند، میگوید: کافیشاپ فضایی است که به نوشیدن قهوه تاکید میکند، حال آنکه طبق این آمارها بیشتر افراد برای نوشیدن چای در کافهها حضور مییابند. پس میتوان گفت این گونه نیست که افراد با محتوای کافیشاپ ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده باشند. در واقع افراد در راستای کارکرد قهوهخانهها در مکانی تحت عنوان کافهها حضور مییابند.
بخارایی در ادامه با اشاره به این پیمایش که براساس آن ۵۰.۳ درصد پاسخگویان برای تفریح، ۴۳.۴ درصد برای خوردن نوشیدنی یا قهوه، ۳۹.۵ درصد برای وقت گذراندن، ۳۱.۸ درصد برای داشتن قرار، ۲۸.۷ درصد برای خوردن غذا، ۱۸.۷ درصد برای دور شدن از جامعه و آرامش فکری، ۱۰ درصد برای منتظر کسی بودن و ۸.۲ درصد برای دیدن آدمهای جدید و تنوع به کافه میروند، گفت: این آمارها بیانگر آن است که در جامعه محدودیتهایی برای تفریح و وقتگذرانی جوانان وجود دارد که باعث شده تمایل به سمت کافهنشینی افزایش یابد البته فراهم بودن فضایی برای گذران وقت جوانان نقطه قوت است و اینکه کافهها تنها پناهگاهی برای جوانان محسوب میشود نقطه ضعف کافههاست.
این جامعهشناس با بیان اینکه کافهنشینی نوعی سبک زندگی پسامدرن است، اظهار میکند: افراد با انتخاب کافیشاپ قصد دارند نوعی تعامل بین امر محلی و جهانی را فریاد بزنند. کافهنشینی مختص غرب و شرق یا محدوده سنی خاصی نیست.
بخارایی در آسیبشناسی فرهنگ کافهنشینی در ایران میگوید: زمانی که از بیرون به کافهها مینگریم، میبینیم که به دلیل گران بودن قیمت کافهها تنها قشر خاصی از جامعه میتوانند در چنین فضایی حضور یابند. در واقع گرانی یکی از عواملی است که باعث شده هنوز کافهها ظرفیت داشته باشند. گویی این فضا تنها برای قشر خاصی از جامعه راهاندازی شده است که در صورت کاهش قیمتها و افزایش تعداد چنین فضاهایی به مراتب تعداد بیشتری از جوانان نیز به نحوه افراطی به آن پناه میبرند زیرا در جامعه ما جوانان با بحران هویتی از سطح خرد تا کلان مواجه هستند.
بنابر اظهارات این جامعهشناس، در سطح خُرد هنوز برقراری رابطه جوانان با جنس مخالف در فرهنگ ایران بهدرستی تعریف نشده است، در سطح میانه نیز مشکلات اشتغال و در سطح کلان بحران کمتفاوتی و بیتفاوتی اجتماعی موج میزند که گریبان جامعه را گرفته است لذا جوانان ما با بحران هویتی مواجه هستند و این امر باعث شده افراد به فضاهایی که در آن احساس امنیت دارند متمایل شوند. نگاه آسیبشناسانه به کافه و کافهنشینی بیانگر آن است که در کافهها چه میگذرد؟ چه الگوهایی مطرح میشود؟ آیا کافهها مکانی برای گذران اوقات فراغت جوانانی است که فردای خود را فعالتر در محل کارشان حضور داشته باشند یا بخش اعظم و زیاد زندگیشان در چنین فضاهایی خلاصه میشود؟
کافه؛ محلی برای حضور خرده های فرهنگ های زیرپوستی شهر
زهراسادات روحالامینی – پژوهشگر فرهنگی علوم اجتماعی – نیز با اشاره به اینکه سبک زندگی هر قشر از جامعه با یکدیگر متفاوت است، میگوید: سلیقههای متفاوت باعث شده قهوهخانهها انتظار روشنفکران و دانشجویان را برآورده نکند و در نتیجه کافهها تاسیس شوند.
وی با اشاره به اینکه کافه محل گفت وگو درباره مسائل مختلف است و صرفا محدود به خوراکیهای خوشمزه و نوشیدنی نیست، ادامه میدهد: کافهها به افراد هویت و سبک زندگی میدهند. کمااینکه کافهنوردها عکس سفارش غذا را روی صفحه اینستاگرام خود میگذارند و به تعبیری پز اجتماعی میدهند.
این پژوهشگر فرهنگی علوم اجتماعی با بیان اینکه کافهنوردهای دهه ۸۰ با کافهنوردهای دهه ۹۰ متفاوت هستند، اظهارمیکند: طبق پیمایش انجام شده در سال ۱۳۸۳ کافهنوردهای دهه ۸۰ از افراد طبقه متوسط رو به بالای جامعه هستند اما پیمایش سال گذشته نشان میدهد کافهنوردهای دهه ۹۰ دانشجویان و افرادی هستند که پول توجیبی خود را جمع میکنند تا یک بار در ماه به کافه بروند.
روح الامینی که در یک برنامه رادیویی صحبت میکرد، با اشاره به اینکه کافه در جامعه ایرانی دارای سه هویت مسلمانی، ایرانی و جهانی است،میگوید: کافههایی با هویت ایرانی و تهرانی دارای نمادهای فرهنگ قدیم ایرانی هستند و حتی فهرست غذا و نوشیدنی آن هم ایرانی است.
وی با بیان اینکه کافه دربردارنده خرده فرهنگهای زیرپوستی شهر است، اظهارمیکند: این خرده فرهنگها گویا در جامعه اصلی اجازه ظهور و بروز پیدا نمیکنند و متاسفانه سیاستگذاران و برنامهریزان از این موضوع بیاطلاع هستند، لذا انجام یک پیمایش در سطح ملی بهشدت ضروری است.
مهدی نوروزخانی – روزنامه نگار و منتقد – نیز در یک برنامه رادیویی میگوید: جایگاه فرهنگی کافهها در ایران بیشتر به حضور بانوان بازمیگردد. ما در فرهنگ کشورمان و نیازهای اجتماعی، محلی به اسم قهوه خانه داریم که علاوه بر مصرف غذا و نوشیدنی فعالیتهای فرهنگی چون شاهنامهخوانی نیز در آن انجام میگرفت و نیازی به وجود کافه نبود اما از دهه ۴۰ و ۵۰ نیاز به حضور بانوان در مکان عمومی باعث رونق کافههای غربی در ایران شد.
این روزنامهنگار با تأکید بر اینکه هر پدیدهای که وارد فرهنگ کشور میشود باید بومیسازی شود و نباید بهصورت سلبی با آن رفتار کرد، اظهار میکند: مخالفت عدهای با کافهها ناشی از نگاه غلط به این پدیده است. عدهای تصور میکنند رونق کافهها رقیب فعالیت مساجد و هیاتها و مکانهای مذهبی است، درصورتیکه اینگونه نیست و هرگونه هنجارشکنی میتواند در سایر مکانها نیز اتفاق بیفتد و صرفا محدود به کافه نمیشود.